جدول جو
جدول جو

معنی باغ فین - جستجوی لغت در جدول جو

باغ فین
(غِ)
باغی است در فین نزدیک کاشان و آب چشمۀ فین از میان آن میگذرد و آنرا باغ شاه نیز نامند. طول باغ از مشرق به مغرب 157 گز و عرض آن از شمال بجنوب 144 گز است و مجموع مساحت آن 22608 گز مربع است. در وسط باغ بنای دو طبقه ای وجود دارد که حوض بزرگ ’جوش’ در میان آن ساخته شده است. چهار شاه نشین یا چهار صفه روبه چهار سمت گشاده و باز است. حوض جوش حوضی است که آب بوسیلۀ مجراهای زیرزمینی از کف آن بالا می آید و حالت جوشش بخود میگیرد. بنای باغ و عمارت وسط آن بشرحی که در ’نامۀ خسروان’ اشاره شده از آثار شاه صفی (1038- 1052 هجری قمری) است. در زمان فتحعلیشاه هم چهار طاق زیبائی در کنار حوض ساخته اند و بر سقف چهار طاقی صورت بندبازان دوران خاقان را نقاشی کرده اند. حوض جوش دیگری در زمان محمدشاه ساخته و کف آن فواره های کوچک نصب نموده اند. مظهر چشمۀ بزرگ فین بیرون باغ است و در زمان شاه سلیمان صفوی یک حوض تقسیم آب در آنجا ساخته اند که بهمین مناسبت این چشمه را چشمۀ سلیمانی نیز میخوانند. (از مقالۀ مصطفوی، مجلۀ اطلاعات ماهانه شمارۀ 77 ص 12). عمده شهرت این باغ در آن است که مرد نامی ایران امیرکبیر را در حمام باغ واقع در شمال شرقی بامر ناصرالدین شاه قاجار رگ زده اند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغ بین
تصویر باغ بین
بینندۀ باغ، آنکه به تماشای باغ برود، برای مثال باغ بین را چه غم که شاخ شکست / باغبان راست غصه ای گر هست (اوحدی - ۵۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
(زَ نَ)
دهی است از دهستان سه بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان که در 24 هزارگزی جنوب باختری هرسین و 3 هزارگزی جنوب باختری باباعلی واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 100 تن سکنه و آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان کرمانشاه که در یک هزارگزی شمال شهر کرمانشاه برکنار شوسۀ کرمانشاه به طاق بستان در دشت واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 510 تن سکنه. آب آنجا از قنات و فاضلاب شهر تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و سبزیها و حبوب و صیفی و چغندرقند و شغل مردمش زراعت است، عده ای از ساکنان نیز کارگر کارگاه های نفت کرمانشاه میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 24 هزارگزی شمال باختر نیر و در 20 هزارگزی شمال جادۀ نیر به ابرقو واقع است، ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 596 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و بادام و زردآلو و هلو و توت و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی وراهش فرعی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران که در 5 هزارگزی شمال خاور مرکز بخش و در کنار راه چالوس واقع است، ناحیه ای است سردسیر با 70 سکنه و از رود خانه کرج مشروب میشود، باغهای میوه و قلمستان دارد، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، زیارتگاهی بنام پیر دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز که در 74هزارگزی خاور زرقان و یک هزارگزی راه فرعی ارسنجان به کربال در جلگه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 56 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و چغندر و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(غِ حُ سَ)
باغی بوده است بخراسان نزدیک طوس. مؤلف تاریخ غازانی آرد: برعقب ارغون برفت و در باغ حسین زیر طوس او را کاسه گرفت وداع کرده باز گردید. (تاریخ مبارک غازانی ص 9 و 10)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت که در یک هزارگزی شمال ساردوئیه و یک هزارگزی شمال راه فرعی ساردوئیه به راین واقع است و 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ارزوئیۀ بخش بافت شهرستان سیرجان که در 88 هزارگزی جنوب بافت بر سر راه مالرو خبر به ده سرد واقع است و8 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 12 هزارگزی خاور نیر و 4 هزار و پانصدگزی جنوب راه فرعی سریزد به نیر واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 276 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و توت و کمی بادام و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(غِ رَ)
باغ بدیع. کنایه از بهشت عنبرسرشت. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(غِ سَ / سِ)
باغی بوده است به هرات: آن پادشاه پاک اعتقاد (میرزا بابر) در 25 شعبان سنه ستین و ثمانمایه (860 هجری قمری) بعزم طواف مرقد مطهر مشهد مطهر امام عالی گهر علی الرضا بن موسی بن جعفر از باغ سفید به باغ مختار تشریف برده و ماه صیام در آن مقام باداء طاعات و قضاء واجبات گذرانید. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 56). دیگر از عمارات او (ملک غیاث الدین) ، در جوار باغ سفید، خانقاهی بزرگ باتمام رسانید. (روضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات، ج 1 ص 507). خواجه کمال الدین محمود ساغرچی بسواد هرات رسیده سادات و قضاه و... مراسم استقبال بجای آوردند... و امیر نجم الدین در باغ سفید فرود آمد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 515). باغ سفید محل پاسبانی ازبک بوده، دورمیش خان جمعی از مبارزان شاملو رابدان صوب فرستاد و در باغ سفید فیمابین قتال عظیم بوقوع پیوست. (عالم آرای عباسی ص 50). و رجوع به باغ سپید شود
لغت نامه دهخدا
(غِ شَ)
دهی است از دهستان کنار رودخانه و فرقان بخش حومه شهرستان ساوه که در 9 هزارگزی خاور مرکز بخش و بر کنار راه شوسۀ ساوه به قم و تهران واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 731 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بنشن و انار و شغل مردمش زراعت و کرباس و جاجیم و گلیم بافی و راهش ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 17 هزارگزی خاور کرمانشاه و 3 هزارگزی جنوب راه قدیم کرمانشاه به بیستون در دامنه و دشت واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 620 تن سکنه و آب آنجا از چاه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات دیم و لبنیات و شغل مردمش زراعت وگله داری و راهش مالرو است. تابستان از راه قدیم میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
ناحیتی در کشن شین (هندوچین مستعمرۀ فرانسه) که قریب چهل هزار جمعیت و نزدیک 2500 هزار گز مربع وسعت دارد، در جلگۀ پست واقع است
لغت نامه دهخدا
(لِ)
بازوی زین را گویند. (آنندراج). اطراف و دامنه های زین. (ناظم الاطباء). دامنۀ زین که به بال شبیه است. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 181). دو دامن زین که دو پهلوی اسب را پوشاند و رکاب از زیر آن آویخته گردد و معمولاً شکل بال دارد. برگۀ زین. برگه
لغت نامه دهخدا
(غَ مَ دَ / دِ)
بینندۀباغ، تماشاگر باغ، آنکه بدیدن باغ رود:
باغ بین را چه غم که شاخ شکست
باغبان راست غصه ای گر هست،
اوحدی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد در 8 هزارگزی شمال باختری بجنورد بر سر راه مالرو عمومی بجنورد به مانه واقع است، ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 1879 تن سکنه، آب آن از چشمه سار تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و بنشن و شغل مردمش زراعت و مالداری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است جزء بخش کن شهرستان تهران که در 5 هزارگزی جنوب خاوری مرکز بخش و 6 هزارگزی شمال راه شوسۀ تهران به قزوین در دامنه واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 295 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و انار و انجیر و میوه و شغل مردمش زراعت است. از راه فرعی کن نزدیک حسن آباد میتوان باین قریه ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دلگان بخش بزمان شهرستان ایرانشهر که در 115 هزارگزی جنوب بزمان بر کنار راه مالرو مندبه کوران قلعه در جلگه واقع است، ناحیه ای است گرمسیر و دارای 500 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و خرما و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راهش مالرو است، طایفۀ بامری در آنجا سکونت دارند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
از آبادیهای قدیم نزدیک شهر کرمان، مؤلف تاریخ کرمان آرد: عمرو بن خلف (صفاری) از گواشیر حرکت کرده در باغین تلاقی فریقین (با ابوجعفر دیلمی) شد، (تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص 69)، غز از باغین در کنار نهر ماهان فرود آمد و صدهزار نفس را را بانواع تعذیب و شکنجه هلاک کردند، (تاریخ سلاجقه لمحمد بن ابراهیم ص 109)، امیر حسین چوپانی بمدد اردوی امیرمحمد (مظفر) رسیده وارد قریۀ باغین، هفت فرسنگی شهر شدند، (تاریخ کرمان ص 18)، شاه (عباس) بعزم بازگشت از کرمان بیرون آمده ولی ناگاه برف و باران شروع شد، ناچار در محل باغین که نخستین منزل در راه کرمان به اصفهان بوده است توقف کرد، (زندگانی شاه عباس ج 2 ص 379)، محمود (غلزائی = غلجائی) باستقبال جنود دولتی اقبال کرد، در حوالی باغین که شش فرسنگی گواشیر است تقارب فئتین شد، (تاریخ کرمان ص 295)، و رجوع به فهرست تاریخ کرمان شود، در تاریخ زندگانی شاه عباس اول تألیف فلسفی این نام بصورت باقین ضبط شده است، در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است: این دهستان در باختر بخش واقع شده و محدود است از طرف شمال بکوه بادامان، از طرف جنوب بکوه خانه کوه، از خاور ب حومه شهر و از باختر بدهستان کبوترخان شهرستان رفسنجان، وضع طبیعی این دهستان جلگه و هوای آن سردسیر است، آب قراء دهستان از قنوات تأمین میشود، فقط قسمتی از اراضی باغین بوسیلۀ رود خانه چاری که از ارتفاعات شیرینک چهارطاق سرچشمه گرفته پس از مشروب نمودن قراء قریهالعرب بدشت باغین منتهی میگردد، مشروب میشود، فصل طغیان آب رود خانه مذکور اواخر زمستان و اوایل بهار است ولی اکثرسال ها در تابستان آب ندارد، ارتفاعات دهستان در بخشهای مشیز و کویر شرح داده شده است، راه شوسۀ کرمان بتهران از وسط دهستان میگذرد، راه شوسۀ بندرعباس درآبادی باغین که مرکز دهستان است از شوسۀ کرمان به تهران منشعب میشود، این دهستان از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 5246 نفر است، مرکز دهستان قصبۀ باغین و قراء مهم آن بشرح زیر است: ابراهیم آباد، سعدی و رباط، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باز بین
تصویر باز بین
آنکه بلیتهای ورودی را بازدید کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با این
تصویر با این
با وجود این مع هذا علاوه بر این
فرهنگ لغت هوشیار
باغبان
فرهنگ گویش مازندرانی
غلبه یافتن بر کسی، چیرگی و تسلط
فرهنگ گویش مازندرانی